از آسمان گریزی نیست و زمین را گراز ها احاطه کرده اند. گوشت گراز حرام نیست؟! حلال است اگر تنها راه زنده ماندن باشد. هیچ قانونی مطلق نیست. در هر قانونی گریزگاه وجود دارد تنها کافیست گریزپا باشی. نای گریزم نیست، پای گریزم هست. می خواهم ولی نمی توانم رفت. شاید می شود ولی نخواهم رفت. ایستاده ام. اینجا جاییست برای ایستادن. برای تکیه کردن به یک جفت پای مصنوع که خود خالق آن هایم. پاهایم را زده اند ولی هنوز روی پاهای خویش ایستاده ام. زمین جای قشنگی نیست برای یک زندانی هرچقدر هم که سلول بزرگ باشد.نمیدانم می فهمی یا نه ولی، نمی دانم می فهمی یا نه! ((... بد که شوی خوبت نمی کنند،کنارت می گذارند.)) من آموخته ام که انسان ها را نباید سنجید چون همه مردود می شوند.و وقتی امتحان تو همه را مردود می کند صلاحیت خودت هم زیر سوال می رود. دیگر امتحان نگیر ولی هرگز زیر برگه ی قبولی هیچ انسانی را امضا نکن. احتمالا آن خاکی که انسان را از آن ساخته اند با کود حیوانی غنی شده بوده است چون منطقی تر است که ریشه ی ما گُه باشد و نه گِل.(( گُه از زمین و زمان جوشد یارا)) و ((تو بی قرار یاری و ز یار هم فراری)) ولی هرگز مدارا نکن که: ((این گونه شیوه های مدارا گایید خار ما را)).
تنها جبان خان موجود در جهان