مرداد، آدمی که انسان نبود

نیازی نیست حتما چشم باز کنی تا بفهمی امروز قرار است روز مزخرفی باشد.

No matter how hard you try

No matter how beautiful you smile

دیر تر از همیشه بلند می شوی میدانی آن طرف، پشت پرده ی چشمانت هیچ چیز خوبی منتظر تو نیست. ایده ی خوبی بود اگر کابوس ها اینطرف را تسخیر نکرده بودند.

همه ی اجسام، لختی را پذیرفته اند. سیب و آدم هردو با حرکت شتابدار به زمین خوردند و نیوتون آنقدر احمق نبود که برای شک کردن به جاذبه نیاز به سیب داشته باشد. احمق آدم بود که فریب هوای خویش را خورد.درخت ممنوع را باید قطع کرد، این نشانه ی انسانیت است.

برای سیر کردن چشمانت باید نقاش باشم باید نقش ها را روی کاغذی سفید و بی انتها بازی کنم، بیهوده است. من کارگر دانم، کاش کار گردان بودم و برای سیر کردن چشمانت دیگران را به بازی میگرفتم! جذاب نیست؟! چشم هایی که تا این سقف گرانبها باشند را باید کور کرد، پیش از آنکه سرانجاممان مانند 'کوری' شود.

روی خوش زندگی

بچه که بودم فکر میکردم زندگی روی قشنگ هم داره. بچه بودم و نفهمیدم دوران زشت بچگی قشنگ ترین روی زندگیه. بچه های پاک روح های لطیفی که روز به روز بیشتر در کثافت فرو میریم. یه روز بزرگترین غم دنیا نگاه تحقیرآمیز آدماست و یه روز...

بزرگ که میشی دردای قبلیت فراموش نمیشه، اما انقدر دردات زیاد و بزرگ میشه که دیگه قبلیا به چشم نمیان.